دیدی بعضی وقتها پیش میاد دور و بریات میگن دلم گرفته یا چه میدونم حال و حوصله ندارم؟؟؟...
من....
من به هیچکی نمیگم....میدونی چرا آخه کسی باور نمیکنه...درد دارم...درد...
هر لحظه هر ثانیه دلم تنگه دلم گرفته....
چشمام که نگو اصلا انگار برای من نیست چون اشکام اراده ندارن...
نمیدونم برای چی ولی خیلی سخته...برای گذشته هاست یا برای حال نمیدونم...
عین بچه ای شدم که از تاریکی می ترسه....
هر چی که هست میخوام داد بزنم فریاد بکشم و یکی بیاد بغلم کنه ، همین...
به همین قانعم....شاید آروم بشم....
شاید...
این مطلب توسط کاربر عزیز مسعود نوشته شده است...